معنی از تنقلات ترشمزه
حل جدول
آلبالوخشکه
تنقلات
کاکا
گیاهی ترشمزه
ریواس
از تنقلات
آفتاب گردان
تنقلات کودکان
قاقالیلی
از تنقلات پرطرفدار
ذرت مکزیکی
از تنقلات ترش
لواشک
از تنقلات سرد تابستانی
یخ در بهشت
از تنقلات چاق کننده
شیرینی
لغت نامه دهخدا
تنقلات. [ت َ ن َق ْ ق ُ] (ع اِ) ج ِ تنقل. تنقلهاو آجیلها و شیرینی ها و هر چیزی که کم کم و گاه گاه خورند و گاگاها. (ناظم الاطباء). و رجوع به تنقل شود.
فرهنگ عمید
انواع آجیل، خشکبار، شیرینی، میوه، و امثال آن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
نقل و آجیل، شبچره
فرهنگ فارسی هوشیار
شب چره ها (مصدر اسم) جمع تنقل آجیلات و شیرینیها و هر چیزی که گاه گاه بخورند
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1941